ادیان
درباره وبلاگ


خوش آمدید,,این وبلاگ سیاسی نیست و قصد تبلیغ هیچ دین و مذهبی رو نداره فقط واسه گفتن بعضی از حرفهایی جهت آشنایی هست
آرشيو وبلاگ
نويسندگان

 

هندوستان از گذشته های دور سرزمین عجایب جهان بوده است و در چند دهه ی اخیر بسیار مورد توجه جهان غرب قرار گرفته است به طوریکه امروزه تمام اطلاعات مربوط به تمدن و ادیان و افسانه های هند در سایتهای اینترنتی بسیاری قرار گرفته و کتابهای مذهبی و تاریخی آن به زبانهای گوناگونی ترجمه شده است.در چنین شرایطی باعث تاسف است که ما ایرانیان با وجود داشتن تمدنی مشترک با هندوستان, اطلاعات اندکی از این سرزمین در اختیار داریم. هندوستان با بیش از ۱ میلیارد جمعیت, دموکراسی ترین کشور جهان سوم است و مردمی خونگرم و مهربان دارد.۹۹% از جمعیت هند را هندوان( پیروان هندوییسم) تشکیل می دهند.از آنجا که آیین هندو غالبترین مذهب هندوستان است و آشنایی ما با این آیین چندان زیاد نیست, در این مقاله به بررسی مختصری از مقدسات هندو و قوانین آن می پردازیم.
هند: سرزمین رودهاreligions hindu  Ancient.ir hindu 4 خدایان مقدس آیین هندو | تاریخ ما Tarikhema.ir
در حیات هندو, رودخانه ها نقش بسیار مهمی بازی می کنند.زیرا رودها برای هندوان مقدس هستند اما این تقدس و پرستش به معنی کفر ابتدایی و یا شرک آنان نیست, بلکه ریشه در فرهنگ و تمدن کهن تری دارد که پیرو احترام به طبیعت است, همانگونه که در نزد زرتشتیان باستان بوده است.
رودخانه های مقدس برای هندوان:
۱- گنگ: مقدس ترین رود هند است .الهه گانگا این رود را نگهبانی می کند.گنگ از هیمالیا سرچشمه می گیرد و از شهرهایی مثل بنارس, هردوار , الله آباد, وراندابن و…می گذرد. بر طبق افسانه ها گنگ از پای ویشنوVishnu( خدای نگهدارنده زندگی در زمین) جاری شده و پس از گذشتن از گیسوان شیوا Shiva(خدای فنا و نابودی) به زمین می رسد. هندوان معتقدند که غسل در گنگ, گناهان کبیره را می شوید و اصولاً غسل در رودهای مقدس به هنگام کسوف و خسوف واجب است.آنها همچنین خاکستر و استخوانهای نیم سوخته ی مردگان خود را با مراسمی خاص در آب گنگ می ریزند.
۲- سند: دومین رود مقدس هندوان است و نام هندوستان نیز از همین رودخانه گرفته شده است. نام قدیم سند, سندو , بوده است و ایرانیان باستان آن را ,هندو, نام نهادند و در اثر گذر زمان هندو به نامی برای این سرزمین تبدیل شد و هندوستان یعنی “سرزمین رودها”. شاید جالب باشد بدانید که نام لاتین هند, یعنی ایندیا Indiaنیز از همین رود سند برداشته شده است.یونانیان باستان در زبان خود سند را ایندوسIndus می نامیدند و ایندیا با کمی تغییر از ایندوس برداشته شده است.البته لازم به ذکر است که نام قدیم هند در زبان سانسکریت ” بهارات” (Bharat)می باشد. رود سند نیز از هیمالیا سرچشمه می گیرد و به دریای عرب می ریزد.
۳- برهماپوترا(Brahmaputra): از کوههای هیمالیا واقع در تبت سرچشمه می گیرد و رودخانه ای طوفانی است.
۴- جمنا (yamuna): از پنج آب (پنجاب) به سمت جنوب جاری می شود و دهلی را مشروب می کند و شکوه تاج محل در آگره را در آبهای خود منعکس می کند.جمنا با افسانه های مربوط به کریشنه وابسته است.
۵- سرسوتی(Saraswati): رودخانه ای مقدس که در دوران باستان , در کنار آن قربانی های ودایی انجام می دادند و عالمان ودایی در حوزه این رود زندگی می کردند. سرسوتی نام الهه علم و دانش است.
سایر رودهای مقدس هندوستان در جنوب هستند و شامل رودهای گوداوری, کاوری , نرمدا و تاپی می باشند.
گیاهان مقدس :
درختان و گیاهان نیز به عنوان یکی از مظاهر طبیعت , مورد احترام هندوان هستند به طوریکه آنها پیش از قطع یک درخت او را ستایش کرده و عذر خواهی می کنند که این نوع احترام به طبیعت با فرهنگ سرخپوستان بسیار مشابهت دارد. مقدس ترین گیاه هند , انجیر مقدس(Pippala) است که نماینده ویشنو است.این درخت حتی مورد احترام بوداییان نیز هست زیرا معتقدند که بودا زمانیکه زیر سایه این درخت نشسته بود, به حقیقت دست یافت. از دیگر درختان مقدس می توان از درخت پنبه ابریشم نما, درخن تمالا , درخت ویلوا و درخت شمی نام برد.
گل ها نیز بسیار مورد توجه و علاقه هندوان هستند.آنها تقریبا در اکثر مراسم خود از گل به اشکال مختلف استفاده می کنند. گل سرخ چینی برای شیوا, گل سفید برای ویشنو , گل نیلوفر برای لکشمی(Laxmi) (الهه ثروت و خوشبختی) , گل زرد برای سرسوتی, گل انبه به خدای کام وگل نیلوفر سرخ برای خورشید , نمونه هایی از تقدیم گل به خدایان هستند.
کوههای مقدس:
مقدس ترین کوه هندوستان هیمالیا است.( هیمالیا در لغت از دو جزء تشکیل شده است.یکی هیما-به معنی برف و سرما و دیگری لیا- به معنی خانه و انبار و هیمالیا در کل به معنی “خانه برف” است)هیمالیا از این جهت مقدس است که در گذشته محل زندگی خدایان بوده است. در مقابل کوههای بلند هیمالیا در جنوب, چند رشته کوه و تپه نیز در جنوب هند وجود دارند که ویندهیا (Vindhia)نامیده می شوند.ویندهیا در زبان هندی به معنی کوه جنوبی می باشد و افسانه های زیادی در مورد این کوه وجود دارد.
نوشته های مقدس:
مهمترین و معتبرترین نوشته های مقدس هندوان که بین تمام فرق هندو مورد قبول است, عبارت است از: -کتب ودا (Veda) – براهمن (Brahmana) – آرنیک (Aranyaka) -اوپانیشاد(Upanishad) – پوران(Purana) – راماینه (Ramayana) -مهابهارت( هند بزرگ) (Mahabharat) -آگم ها (Agamas) -پنج راتره (pancara tras) -تنتره(Tantras)
این نوشته ها در یک زمان فراهم نیامده و متعلق به ازمنه متوالی است

خدایان(شخصیت های مقدس):

شاید با شنیدن نام خدایان, این تصور پیش آید که هندوان بت پرست هستند و از وجود خدای یکتا بی خبرند.اگرچه هندوان در ظاهر بت می پرستند اما حقیقت این است که دانایان,حکیمان و هندوان با سواد, خدای یکتا را می پرستند و معتقدند که ذات مطلق الهی یگانه است ولی قشر فقیر و کم سواد هندوستان تا حدود زیادی به همان مظهر مادی توجه دارند و آن را می پرستند اما این نیز به معنی کفر آنان نیست.هندوان معتقدند که این خدایان, مظاهر گوناگون همان خدای یکتا هستند در این باره در ریگ ودا(یکی از چهار ودای موجود)آمده است :
” بر هر ثابت و جنبنده و نیز بر هر آنچه را ه می رود وبر هر آنچه می پرد و بر تمام این آفرینش رنگارنگ,تنها یک فرمانروایی می کند.”

در واقع باید گفت که حقیقت یکی بیشتر نیست اما به نامها و شیوه های گوناگون توصیف می شود.
آفریدگار در این آیین , برهما (Brahma)نامیده می شود که مظهر آفرینش است.سایر خدایان مهم هندو عبارتند از:
-ویشنوVishnu(خدای مظهر بقا و زندگی روی زمین)
- شیوا Shiva(خدای فنا و نابودکننده و وحشت آور اما نام او در سنسکریت به معنی مهربان نیز هست.)religions hindu  Ancient.ir hindu 2 300x201 خدایان مقدس آیین هندو | تاریخ ما Tarikhema.ir
-سرسوتیSaraswati(الهه ی علم و دانش و همسر برهما.سرسوتی دختر شیوا از همسرش پاروتی است)
-لکشمی Laxmi(الهه ی ثروت و خوشبختی و همسر ویشنو. و خواهر سرسوتی)
-شکتیShakti( الهه قهر و نابودی و همسر شیوا)
-گانشا Gnesha( خدای علم و دانایی که سری همچون سر فیل دارد و پسر شیوا است.)
-کالیKali (الهه مرگ)

religions hindu  Ancient.ir hindu 5 300x231 خدایان مقدس آیین هندو | تاریخ ما Tarikhema.ir
-رام چندر Ram chandar(رام ماه مانند که یکی از مظاهر ویشنو روی زمین است.)

religions hindu  Ancient.ir hindu 3 خدایان مقدس آیین هندو | تاریخ ما Tarikhema.ir

-کریشنهKrishna(هشتمین مظهر ویشنو است.)
-اندرا Indra(خدای باستانی اقوام آریایی که خدای رعد و برق است)
-اگنی Agni(خدای آتش و تجسم آتش مقدس است.ِاگنی از دیر باز توسط آریاییان باستان پرستش می شده است و هنوز هم آثار تقدس آتش میان هندیان و زرتشتیان وجود دارد.اگرچه زرتشتیان آتش پرست نیستند اما تقدس آتش متعلق به فرهنگ پیش از زرتشت است و تا کنون نیز باقی مانده است.)
-گرودهGaruda(رئیس پرندگان که نیمی از بدنش انسان و نیم دیگر پرنده است و مرکب ویشنو است.)
-خورشید Suryaو ماهSoma وبسیاری خدایان دیگر
شهرهای مقدس:
شهرهای مقدس و زیارتگاههای هندو عبارتنداز:
۱-اجودهیا یا آیودیا(Ayodhya): این شهر در شمال هند واقع است و بنابر داستانهای هندو،این شهر پایتخت سلاطین سلسله ماه و از آن جمله رام چندر بوده است.
۲-اوانتی(Avanti): از شهرهای قدیمی هند است و امروزه اوجین(Ujjayina) نامیده می شود.گویند کریشنه در این شهر بزرگ شده است.
۳-گایا(Gaya):شهر گایا واقع در ایالت بیهار در شمال هند است.
۴- کاشی(Kashi): مقدس ترین شهر هندوان است.نام قدیم آن “بنارس” است و پس ازآن کاشی و بعد هم وارانسی نامیده شده است.شهر بنارس در ساحل شمالی رود گنگ احداث شده است.
۵-کانچی(Kanchi): این شهر در نزدیکی چنای یا مدرس قرار دارد.
۶- متهورا(Mathura):نام یک شهر قدیمی است که اکنون شهر جدیدی روی آن ساخته شده است.بنابر روایات هندو این شهر زادگاه کریشنه است.شهر متهورا در کنار رودخانه مقدس جمنا در شهر آگره واقع شده است و هر سال هنگام عید هولی زایران کثیری به این شهر می روند.
۷-دوارکا(Dvaraka):این شهر در ساحل رود کاتهیاور است و گویند که پایتخت کریشته بوده است.
۸-هردوار: این شهر در مجاورت رود گنگ است.و در آن کشتن حیوانات و حشرات ممنوع است و حتی خوردن تخم مرغ هم ممنوع است
۹-پوشکر(Pushkar): نام این شهر به معنی نیلوفرآبی است و در ایالت راجستان قرار دارد.
روزهای مقدس(اعیاد):
در آیین هندو روزهای مقدس بسیار زیاد است و به مناسبت هر روز جشن مخصوصی بر پا می شود.این جشن ها به منظور نزدیکی به معبود از طریق ستایش و شادی و امید است و سبب پاک شدن گناهان می شود.چند عید مهم عبارت اند از:
-دیوالیDiwali: جشن سال نو در شمال و غرب هند
-ویشوVishu:جشن سال نو در ایالت کرالا در جنوب
-عید هولیHoli: جشن رنگ که مردم پودرهای رنگی و آبهای رنگی به یکدیگر می پاشند.
-دورگا پوجاDurgapuja: جشن پیروزی رام بر دیو پلید راونا که شرح آ، در راماینه آمده است.
-جانمشتامیJanmashtami: جشن تولد کریشنه

-گانش چاتورتهیGanesh chatuthi: جشن ستایش گانشا
-ماها شیوراتریMahaShivratri: جشن ستایش شیوا
هر یک از این جشن ها دارای چندین افسانه و داستان هستند که هر کدام در نوع خود شنیدنی است.
سرزمین یوگا:
بسیاری از ما کلمه یوگا را به عنوان شناسهای از هندوستان شنیده ایم و کتابهای بسیاری در این زمینه به فارسی موجود است.
یوگا(جوگ) Yogaبه معنی انضباط فکری است و در مفاهیم متعددی استفاده می شود مثل تمرکز فکر،مکاشفه،اتحاد روح با ماده،استغراق،اتصال و هر عملی که موجب انضباط فکری شود.کلمه یوگ از فعل یوج(Yuj) مشتق شده است و به معنی بستن و مهار کردن حیوان سرکش است (وشاید از این نظر با کلمه یوغ در فارسی مشابهت داشته باشد اگرچه یوغ در حال حاضر در فارسی فعل نیست.)پس یوگا یعنی اینکه انسان نفس سرکش خود را مهار کند تا بتواند در نهایت به روح کیهانی و اعلی متصل شود.یوگا بر خلاف تصور،از آیین بودا برنخاسته بلکه متعلق به آیین هندو است و شامل تمرینها و مراحل بسیاری می باشد که برخی از آنها در یوگا سوتره آمده است.religions hindu  Ancient.ir hindu 1 168x300 خدایان مقدس آیین هندو | تاریخ ما Tarikhema.ir
مذهب هندو:
آیین هندو،قدیمی ترین و کهن ترین مذهب زنده جهان است و اکنون بالغ بر ۹۰۰ میلیون هندو از آن پیروی می کنند.مذهب هندو،مکتبی ماورای طبیعی است و اجازه نمی دهد که پیروانش فقط به دنیا یا آخرت دلخوش کنند.زیرا مذهب هندو هدف بزرگتری را دنبال می کند و آن دست یابی به حقیقت زندگی است.منظور اصلی آیین هندو آن است که هر هندوی واقعی بتواند به حقیقت مطلق که برهمن نام دارد ،متصل شود.این حقیقت عبارت است از روحی ابدی که برتر و بالاتر از هرگونه علت و معلول و زمان و مکان است.
در مذهب هندو تمام کارها و اعمال مثل کارهای هنری،علمی،سنتی،سیاسی و اجتماعی،وسیله ای هستند برای رسیدن به رستگاری و به همین دلیل یک هندوی کامل،کارهای خود را با نیتی پاک و والا به درست ترین شکل ممکن انجام می دهد.
رقص نیز جزئی از آیین هندو است و جایگاه بسیار بالایی در فرهنگ آن دارد.زیرا رقص کاری مقدس است که از خدایان به انسان رسیده است.شیوا معتقد بوده است که تمامی کائنات همواره در حال رقص جاودانه ای هستند و او این رقص را ایجاد کرد و خودش به انجام آن می پرداخت.رقص هندی که بسیاری ازحرکات یوگا را در خود دارد،فقط برای سرگرمی یا تفریح نیست بلکه یک رقصنده با ایمان هنگام انجام این حرکات به حالت خلسه رفته و به آرامش دست می یابد.این رقص موجب نشاط و شادی روح وروان نیز می شود.
رقصها نیز انواع متنوع و مختلفی دارند.
مذهب هندو دستوراتی خاص در مورد غذای هندوان دارد.هندوان معتقدند که افراط در غذا سبب تنبلی جسم و انحطاط فکر می شود.اغلب هندوان در تمام طول عمر خود، لب به گوشت قرمز نمی زنند وعده ای نیز فقط گوشت مرغ و جوجه یا ماهی مصرف می کنند.
غذای هندوان غالباً شیر گاو و گاومیش و فراورده های شیر است اما شیر گاو زلئو و شتر را نمی خورند.برنج، جو،گندم،لوبیا،خردل،نارگیل،دانه های نباتی، انواع میوه و آجیل از غذاهای عمده هندوان است.همچنین مصرف سیر،پیاز،تربچه و قارچ برای هندوان و مخصوصا براهمن ها ممنوع است.اگرچه این قوانین، کمی عجیب به نظر می رسد، اما نرم خویی و آرامش و قناعت مردم این سرزمین، ناشی از همین تغذیه است.اهمیت ندادن به خوراک و توجه به روح و روان ، مهمترین دلیل پرورش عارفان و ریشیانRishi بزرگ در هند است.
از دیگر معتقدات هندوییسم، تناسخ است. اعتقاد به تناسخ روح به این دلیل است که هندوان می گویند، انسان در طول یک عمر کوتاه، نمی تواند به رستگاری و شعور الهی دست یابد و برای همین هر کسی سلسله ای از چند زندگانی دارد و در هر زندگی بر حسب کارهای زندگی قبلی به قالبی در می آید،گاهی در غالب انسان و خدایان و گاهی در قالب حیوان و گیاه و آنقدر به این تناسخ ادامه می دهد تا به حقیقت مطلق الهی پی برده و رستگار شود.
مذهب هندو،هم مذهبی ساده و ابتدایی است و هم مذهبی پیچیده و فلسفی است.بر همین اساس هر فردی از هر طبقه جامعه می تواند به آن بگرود و از آن استفاده کند.به همین دلیل نیز در جامعه هندو،هم عارفانی هستند که به مقصد عالی رسیده اند و هم عامیانی هستند که هنوز قدمی در راه مذهب برنداشته اند.
اخلاق اساسی هندوییسم، بر پایه طهارت،ضبط نفس،آزادی، راستی و بی آزاری است.بسیاری تصور می کنند که هندوییسم یعنی ریاضت،اما چنین نیست.هندوییسم از زهد و ریاضت طرفداری نمی کند و اصرار هم ندارد که پیروانش امیال نفسانی را به کلی سرکوب کنند.این تفکر مورد تایید پیروان مذاهب جینJain و بودا Buddhaاست اما هندوییسم برعکس، پیروانش را به ازدواج و تشکیل خانواده ترغیب می کند و یکی از مراحل برهمنی نیز ازدواج می باشد.
در هر صورت هندوییسم مذهبی است که اگر عمیقاً به آن نگاه کنیم، دستورات خوب و اخلاقی در خود دارد و معتقد به افراط و تفریط در هیچ کاری نیست بلکه میانه روی را توصیه می کند.با این حال هر فرد هندو آزاد است که بر حسب توان و خواست خویش، از این مذهب بهره برداری کند.
و سرانجام آنکه، هندوییسم می گوید،بشر ناآگاه است و نمی داند که ذات مطلق چگونه روح خود را در آفریدگان دمیده است.آغاز و پایان جهان، ماورای زمان است و زمان همانند پلی است میان ازل و ابد و چون انسان مادی ،اسیر در حصار زمان و مکان است، نمی تواند از ازل و ابد آگاهی داشته باشد.
جمله ای زیبا در بهگودگیتا (Bhagavad gita)هست که می گوید:

“آغاز هستی مخفی و وسط آن آشکار و پایانش ناپیدا است.”

 

منابع :
شیرین اشتری : donnashirin@yahoo.com
منابع: هند در یک نگاه نوشته جناب دکتر سید محمدرضا جلالی نائینی
مشرق زمین گاهواره تمدن نوشته ویل دورانت فصل چهاردهم
سایت:  www.hindunet.org

بر گرفته از آشنائی با آئین هندوئیسم از کتاب آشنایی با ادیان بزرگ نوشته استاد توفیقی

آیین هندو در قدیم دین برهمایى خوانده مى شد که به برهما، خداى هندوان اشاره مى کرد. این آیین گونه اى فرهنگ ، آداب و سنن اجتماعى است که با تهذیب نفس و ریاضت همراه شده و در تمدن و حیات فردى و جمعى مردم هندوستان نقش بزرگى داشته است .

۱. مردم هند پیش از هجوم آریاییها

پیش از مهاجرت آریاییها به ایران و هند، مردم این سرزمینها قومى کوتاه قامت و سیاه چرده بودند که فرهنگ و دین و مراسم مخصوص خود را داشتند و تمدن آنان در سطح تمدن بین النهرین بود. این قوم در ایران تقریبا به طور کامل از میان رفتند، ولى در هندوستان به طرف جنوب آن کشور رانده شدند و اکنون به نام قوم دراویدى (Dravidians) شناخته مى شوند و گروه بزرگى از اینها به نام نجسها(Untouchables) معروفند که درباره ایشان سخن خواهیم گفت . حفاریهاى باستانشناسان در منطقه اى به نام موهنجودارو (Daro-Mohenjo) در کرانه رود سند (پاکستان )، آثار عظیمى از تمدن آنان را نشان داده است . از این کشفیات بر مى آید که برخى از خدایان آیین هندو قبل از ورود آریاییان در هندوستان وجود داشته اند.

۲. اصول دین هندو

اصول دین هندو عبارت است از اعتقاد و احترام به کتابهاى باستانى و سنتهاى دینى برهمنان و پرستش خدایانى که به ظهور آنها در دوره هاى قدیم عقیده دارند. اعتقاد به تناسخ و رعایت مقررات طبقات اجتماعى در معاشرت و ازدواج ، همچنین احترام به موجودات زنده ، مخصوصا گاو از اصول آن دین است . لفظ ((ام )) (Om) به معناى آمین براى هندوان بسیار تقدس دارد و از سویى اسم اعظم الهى به شمار مى رود و از این نظر به اسم اعظم یهوه در دین یهود شباهت دارد.

۳٫ خدایان ودایی

هندوان به عده بى شمارى از خدایان آسمانى و زمینى با اسما و صفات عجیب و غریب معتقدند و به آنها کرنش مى کنند و براى هر یک بتخانه هاى با شکوهى مى سازند. این خدایان با هم خویشاوندى سببى و نسبى دارند و ویژگیهاى جسمى و روحى هر یک به تفصیل و با ذکر جزئیات در کتب مقدس و فرهنگ دینى هندوان آمده است . اعتقاد به جلوه گرى خدایان به شکل انسان و حیوان در ادوار مختلف ، نیز بسیار جلب نظر مى کند دسته بندى خدایان در ارتباط با طبقات اجتماعى نیز معهود است . برخى از معروف ترین خدایان هندو عبارتند از:
اگنى (Agni) یعنى آتش ؛
وارونا (Varuna) یعنى آسمان ؛
ایشوار (Isvara) یعنى قادر متعال ؛
رودرا (Rurdra) یعنى وحشتناک ؛
راما (Rama) یعنى دلپذیر؛
کریشنا (Krishna) یعنى آبى پر رنگ ؛
یاما (Yama) یعنى ارابه ران معادل جم در آیین زردشت ) که خداى حاکم بر ارواح مردگان است . اشوین (Asvin) یعنى اسب سوار عنوان دو تن از فرشتگان آیین هندو است . هندوان معتقدند که این پزشکان آسمانى براى انسان تندرستى ، نیکبختى و دارایى به ارمغان مى آورند. پرستندگان بت مؤ مث زشت و بد ترکیب کالى (Kali) به معناى سیاه معتقدند هدایاى ویژه این بت را باید از طریق راهزنى به دست آورد و تقدیم بتخانه کرد. البته باید توجه داشت که معمولا بتان را بسیار زیبا مى سازند تا آنجا که بت در شعر فارسى کنایه از محبوب زیبا است .

۴٫ کتابهای مقدس

ادعیه و آیینهاى هندوان در مجموعه اى به نام وداها(Vedas)به معناى دانش ، به زبان سانسکریت گرد آمده است و به آن شروتى (Sruti)یعنى وحى و الهام و علوم مقدس موروثى لقب مى دهند. پژوهشگران تاریخ تصنیف وداها را بین ۱۴۰۰ تا ۱۰۰۰ ق .م . مى دانند، و بر این اساس سالهاى ۱۵۰۰- ۸۰۰ ق .م . را دوره ودایى مى خوانند.
چهار ودا وجود دارد، به این شرح :
۱٫ ریگ ودا(veda-Rig)یعنى وداى ستایش ؛
۲٫ یجور ودا(veda-Yajur)یعنى وداى قربانى ؛
۳٫ سام ودا(veda-Sama)یعنى وداى سرودها؛
۴٫ اتهرو ودا(veda-Atharva) یعنى وداى اتهروان (نام نویسنده این ودا).
در زمانهاى بعد برهمنان شرح و تفسیرهایى بر بوداها نوشتند؛ از این رو هر یک از وداها داراى دو بخش است :
نخست : منتزها(Mantaras)که عبارت است از متن اورادى در ستایش آتش ، خورشید و سایر مظاهر طبیعت و دعاهایى براى فراخى روزى ، بارورى ، بخشایش گناهان و غیره .
دوم : براهمناها(Brahmanas)که مناسبتهاى آن اوراد را تعیین مى کند. پژوهشگران سالهاى ۸۰۰ ق .م . تا ۵۰۰ ق .م . را دوره برهمنى مى نامند.
کتابهاى دینى ، فلسفى ، عرفانى و ادبى بى شمارى در میراث فرهنگى هندوستان وجود دارد که به زبانهاى مختلف ترجمه شده و از جمله آنها معروف کلیله و دمنه است که در سانسکریت پنچاتنتر(tantra -Panca) یعنى پنج بخش خوانده مى شود.
کتابهاى مهابهاراتا(bharata -Maha) و رامایانا(Ramayana) با محتواى اساطیرى رزمى و بزمى از احترام ویژه اى برخوردارند. کتب دینى و ادبى یاد شده به همه زبانهاى زنده جهان (و از جمله فارسى ) ترجمه شده اند. کتاب بسیار معروف و جذاب بهگودگیتا (gita -Bhagavad) یعنى سرود (خداى ) مجید در بخشى از مهابهاراتاست که مستقلا مورد توجه قرار گرفته است . این کتاب گاهى به تخفیف گیتا نامیده مى شود، در باب اخلاص (Bhakti) سخن مى گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور مکرر به هر یک از زبانهاى زنده جهان ترجمه شده و دست کم شش ترجمه فارسى از آن موجود است . است . این کتاب گاهى به تخفیف گیتا نامیده مى شود، در باب اخلاص (Bhakti) سخن مى گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور است . این کتاب گاهى به تخفیف گیتا نامیده مى شود، در باب اخلاص سخن مى گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور مکرر به هر یک از زبانهاى زنده جهان ترجمه شده و دست کم شش ترجمه فارسى از آن موجود است . این رساله مکالمات کریشنا با شاهزاده اى به نام آرجونا (Arjuna) یعنى روشن را در بر دارد. رساله یاد شده ظاهرا در قرن اول میلادى در روزنامه بزرگ مهابهاراتا گنجانیده شده است و نزد هندوان از هر کتاب دینى و عقلى دیگر محبوبتر و محترمتر به شمار مى رود. نظم آن کتاب یک دست نیست ، ولى نیروى ذوق و شوقى که در طى کلمات آن نوشته اعجاب انگیز وجود دارد، هزاران تن را دلباخته و فریفته خود ساخته است . راز موفقیت گیتا در این است که مى کوشد اثبات کند راه حقیقى نجات و رستگارى در طریقه اخلاص قرار دارد و براى بیان این امر از داستانى کمک مى گیرد. آرجونا سوار بر ارابه سلطنتى براى جنگیدن با عموزادگان خود به سوى میدان مى رود و راننده ارابه که خداى پهلوانى یعنى کریشنا است و در کنار او نشسته است ، وى را به رزم و نبرد تشویق مى کند. شاهزاده دل به جنگ با خویشاوندان خود نمى دهد. در حالى که سرداران سپاه خصم یعنى عموزادگان او در شیپور جنگ مى دمند، به راننده فرمان مى دهد که ارابه او را در وسط رزمگاه در محلى قرار دهد که بتواند کوشش و رزم آورى هر دو سپاه را به درستى مشاهده کند، ولى همین که خویشان و عموزادگان و بزرگان قوم را در حال پیکار و خونریزى مى بیند، دل او از پشیمانى و اندوه لبریز مى گردد. وى درد و رنج خود را با کریشنا راننده ارابه در میان مى گذارد و از گرانى اندوه ، تیر و کمان را از دست بر زمین مى افکند. کریشنا او را بر این کم دلى سرزنش مى کند و دوباره وى را بر جنگ و نبرد برمى انگیزاند. در این هنگام بین آن دو یک سلسله مکالمات رد و بدل مى شود. در مرحله اول کریشنا او را به انجام وظایفى که در برابر صنف و طبقه خود دارد متوجه مى سازد و به او خاطر نشان مى کند که انجام فرائض اجتماعى بر هر کارى مقدم است و نتایج و عواقب آن هر چه باشد، باید آنها را به عمل آورد و نباید پاداش و سزایى توقع داشت . ارجونا وظیفه خود را به یاد مى آورد که باید به عنوان یک شاهزاده از افراد طبقه کشاتریا جنگجویى و رزم آورى پیشه کند. آنگاه وى پاى به میدان نبرد مى گذارد و اعتراف مى کند که تهاون و سستى در انجام این واجب صنفى و فریضه مذهبى گناهى بزرگ است . از سوى دیگر اگر به جنگ بپردازد و کشته شود روان او رستگارى یافته ، به آسمان صعود خواهد کرد، و اگر پیروز گردد، بر تخت پادشاهى خواهد نشست . علاوه بر این میدان جنگ جاى تاءسف و غم خوردن براى کشتگان و قربانیان نبرد نیست ، زیرا اگر چه جسم آنان هلاک مى شود، ولى روحشان جاویدان ؛ باقى و برقرار است . در یکى از قطعات گیتا سخنان زیر آمده که تعالیم اوپانیشادها را در مساءله وحدت الوهیت بیان مى کند و از این نظر قابل توجه است . کریشنا مى گوید:
من برهما هستم ، همان خداى واحد ازلى …
قربانى منم ، دعا و نماز منم .
طعام خیرات مردگان منم .
این جهان بى پایان منم .
پدر و مادر و نیاکان و نگاهبانان و منتهاى معرفت همه منم .
آنچه در زلالى آب و روشنایى آفتاب تصفیه مى شود،
آن کلمه ((ام )) منم .
و منم کتابهاى ریگ ودا، سام ودا، یجور ودا،
طریقت ، شریعت ، مربى ، خداوندگار و قاضى ، شاهد، صومعه و پناهگاه ،
دوست و دشمن ، سرچشمه حیات و دریاى زندگانى .
هر آنچه بر مى آید و هر آنچه فرو مى رود،
بذر و برزگر و فصول و درو همه منم .
مرگ منم و زندگانى منم .
اى ارجونا، حیات این جهان که مى بینى ،
و حیات آن جهان که نمى بینى ، همه منم و بس …

۵٫ فرهنگ و تربیت ودایی

حدود قرن ۶ ق .م . در اوج اقتدار روحانیان هندو، که برهمن (Brahmana) نامیده مى شوند، نظام طبقاتى شدیدى پذیرفته شد که مدت ۲۵۰۰ سال سایه سهمگین خود را بر کشور پهناور هندوستان افکنده بود و هنوز هم بقایاى آن وجود دارد. پژوهشگران طبقات اجتماعى را کاشت (Caste) مى خوانند که واژه اى پرتغالى و به معناى نژاد است . در این نظام چهار کاشت اصلى وجود داشت :
۱٫ برهمان (Brahmanas)، طبقه روحانیون ؛
۲٫ کشاتریاها (Kshatrias)، طبقه شاهان ، شاهزادگان و جنگاوران ؛
۳٫ ویشیاها (Vaisyas)، طبقه بازرگان و دهقانان ؛
۴٫ شودراها (Sudras)، طبقه کارگران .
معاشرت افراد یک طبقه دیگر شرعا و عرفا ممنوع بود، به خصوص طبقه اخیر که هر گونه تماس ، حتى نگاه کردن افراد طبقات بالا به این گروه ، گناه کبیره شمرده مى شد. فروتر از این چهار طبقه ، گروهى از بومیان غیرآریایى هندوستان بودند که نجسها (Untouchables) نامیده مى شدند. افراد این طبقه به هیچ وجه حق نداشتند در محله هاى آن طبقات چهارگانه تردد کنند و هر گاه از باب ضرورت براى حمل زباله و کناسى به اماکن آنان مى رفتند، موظف بودند با صداى بلند حضور خود را اعلام کنند که مبادا نگاه افراد طبقات بالا به این گروه بیفتد. در این صورت ، بیننده باید با غسل خود را طاهر کند داد و ستد نیز از راه دور، با گذاشتن پول در مکانى و تقاضاى متاع با فریاد و اختفاى کامل انجام مى گرفت … گوش دادن به تلاوت کتابهاى مقدس نیز بر آنان حرام بود و اگر فردى از ایشان در این مورد استراق سمع مى کرد، براى مجازات، سرب مذاب در گوش او مى ریختند. عجیب تر اینکه افراد طبقه نجسها به این وضع خو گرفته ، آن را حق مى پنداشتند و باور داشتند که این تیره بختى زاییده بدکردارى آنان در زندگانى پیشین است که از طریق تناسخ آن را دریافت کرده اند. هر گونه اقدامى براى کم کردن فاصله طبقات چهارگانه (و حدود ۲۰۰۰ طبقه فرعى که به تدریج در ضمن آن چهار طبقه پدید آمده ) و دفاع از نجسها، خلاف شرع و غیرمقبول بود. البته این سنت اجتماعى در سال ۱۹۵۵ رسما لغو شد و تنها جلوه هایى از آن باقى است . رود خروشان و پر برکت گنگ (Ganga) به معناى تندرو که در بخش بزرگى از هندوستان جریان دارد، از تقدس بالایى برخوردار است و غسل کردن در آن ، به خصوص درشهر بنارس (Benares)، عبادتى مهم شمرده مى شود. نیلوفر (Padma) نیز بسیار مقدس است . قربانى و بویژه قربانى اسب (medha – Asva) که قبلا به عنوان یک عمل عبادى میان آنان معمول بود، بعدا به منظور برآورده شدن حاجات انجام مى گرفت . اهیمسا (hinsa – A) به معناى پرهیز از آزار جانداران اصل مهمى است که در زمانهاى بعد، تحت تعالیم مهاویرا مورد توجه قرار گرفت و تاکنون به شدت رعایت مى شود. این آموزه خوردن گوشت حیوانات را عملى غیر اخلاقى مى داند و این مساءله اثر عجیبى بر شیوه زندگى هندوان باقى گذاشته است . هندوان جسد مردگان خود را مى سوزاند و خاکستر آن را بر روى گنگ بر باد مى دهند. قبلا سنت مذهبى این بود، که هنگام سوزاندن جسد مرد متوفى ، همسر وى نیز به نشانه وفادارى میان توده هاى هیزم مى خوابید و همراه شوهر مى سوخت و براى تشویق زنان به این امر به وى لقب ستى (Sati) به معناى بانوى وفادار و بافضیلت عطا مى شد. (این واژه سانسکریت در فارسى و عربى براى تجلیل از بانوان بسیار برجسته به کار مى رود.) اگر احیانا زنى تاب و تحمل این فداکارى را در خود نمى یافت پس از مرگ شوهر موى سر خود را مى تراشید و جلاى وطن مى کرد. زنده سوزاندن زوجه را انگلیسیها پس از استعمار هندوستان در سال ۱۸۲۹ م . ممنوع کردند و از این منع کمتر تخلف شده است . صائب تبریزى در اشاره به این سنت مى گوید: چون زن هندو کسى در عاشقى مردانه نیست سوختن بر شمع خفته کار هر پروانه نیست

۶٫ فلسفه اوپانیشادها

در دوره برهمنى (سالهاى ۸۰۰ ق .م . تا ۵۰۰ ق .م .) آیین قربانى به افراط گرایید و با توسعه آن مسائل عمیق دینى به فراموشى سپرده شد. قربانى اسب و چیزهاى دیگر آسیب شدیدى به اقتصاد کشور وارد آورد و خزانه پادشاه را تهى کرد. از این رو، برهمنان چاره کار را در اصلاح دین دیدند و بدین منظور براهمناها را پدید آوردند که مشتمل بر دو بخش است :
الف ) آرنیاکاها (Aranyakas) یعنى جنگل نامه ، مشتمل بر مسائل مورد نیاز اهل ریاضت ؛
ب ) اوپانیشادها (Upanishads) به معناى نزدیک نشستن ، کنایه از آموختن اسرار دین .
اوپانیشادها شهرت زیادى پیدا کرد. این کتاب را براى نخستین بار شاهزاده دانشمند، هنرمند و عارف ، داراشکوه عرفان اسلامى و هندویى ، در ۱۰۶۷ ه .ق . به زبان فارسى ترجمه کرد و آن را سراکبر نامید. (نخستین آشنایى غریبان با اوپانیشاد از طریق همین ترجمه بود.) اوپانیشاد به نام ودانتا (Vedanta) به معناى پایان وداها نیز خوانده مى شود. این کتاب بطون وداها را مى شکافد و توجه مردم را از آداب و رسوم ظاهرى به اسرار درونى و مفاهیم باطنى جلب مى کند. کتاب یاد شده شهرت جهانى دارد، تا آنجا که برخى مطالب توحیدى آن در المیزان نوشته علامه طباطبایى آمده است.(۱)

۷٫ خدایان سه گانه

آریاییان هندوستان مانند سایر مشرکان به خداى حقیقى جهان نیز معتقد بودند و او را برهما (Brahman) به معناى قائم بالذات و ازلى و ابدى مى نامیدند. آنان در آغاز بت و بتخانه نداشتند و مراسم عبادى خویش را در فضاى باز مى دادند و به خدایانى مذکر که معمولا نماد اجرام آسمانى بودند، عقیده داشتند. در دورانهاى بعد بتهایى بى شمار و بتخانه هایى باشکوه و گوناگون ساختند و خدایانى مانند الهه مادر، الهه زمین ، مار کبرا و غیره را به مجموعه خدایان خود مى افزودند.
خدایان تثلیث هندو (Trimurti Hindu) عبارتند از:
۱٫ برهما (Brahman)، خداى ایجاد کننده (که قبلا اشاره شد)؛
۲٫ شیوا (Siva) خداى فانى کننده که مجسمه چهار دست و در حال رقص او فراوان است . رقص شیوا نقش او را در ایجاد و انهدام نشان مى دهد؛
۳٫ ویشنو (Vishnu) خداى حفظ کننده . جلوه هاى دهگانه این خدا براى مردم در طول تاریخ عبارت است از: ماهى ، لاک پشت ، گراز، موجود نیمه آدم و نیمه شیر، کوتوله ، راما (Rama)ى تبر به دست ، راما، کریشنا (Krishna)، بودا (Buddha) و کلکى (Kalki).
(2) آیین هندو فرقه هاى بى شمارى دارد که با یکدیگر در صلح و صفا به سر مى برند. پیروان هر یک از این فرقه ها بر جنبه خاصى از دین تاءکید مى کنند و معمولا به یکى از خدایان روى مى آورند. طرفداران هر یک از شیوا و ویشنو جمعیت بزرگى را تشکیل مى دهند. شیواپرستان عورت شیوا را نیز مى پرستند و آن را لینگا (Linga) مى نامند. مجسمه هاى لینگا و معابد آن نیز فراوان است . از جمله ۱۲ بتخانه بزرگ و باشکوه که به افتخار لینگا و براى پرستش آن بنا کرده بودند، معبد سومنات (Somanatba) است . ثروت هنگفت و خیال انگیز آن بتخانه که چهارده گنبد طلا داشت ، سلطان محمود غزنوى را تحریک کرد تا به سال ۴۱۶ هجرى قمرى به سوى آن لشکر کشد و خزائن انباشته از زر و سیم و گوهرهاى گرانبهاى آن را که طى قرنها گرد آمده بود، تاراج کند. هندوان حمله هاى سابق وى به بتخانه هاى دیگر را به علت خشم گرفتن بت معبد سومنات به آن معبد توجیه مى کردند. سلطان محمود با سپاهى انبوه به عنوان بت شکنى به سومنات حمله کرد و پس از کشتن گروهى بى شمار از هندوان ، گرزگران خود را بر فرق مجسمه لینگا کوبید. وى براى نشان دادن فتح نمایان خود قطعه اى از آن را به مکه معظمه و بغداد و بلاد اسلامى دیگر فرستاد.(۳) افرادى از شیواپرستان ، به نام لینگاوات (vat – Linga) یعنى حاملان لینگا، که مسلکشان در قرن دوازدهم میلادى پایه گذارى شده است ، پیوسته مجسمه اى از لینگا را که داخل کیف کوچکى است به گردن آویخته دارند. چیزهایى شگفت آورى مانند قربانى انسان و نوشیدن شراب در کاسه سر مردگان به برخى از فرقه هاى شیوایى نسبت داده مى شود. فرقه هاى شکتى (Sakti) به معناى نیرو، معتقدند قوه الهى در جنس لطیف قرار دارد. از اینجاست که در معابد شکتى زنانى جوان مى رقصند. برخى از این فرقه ها رقصهاى وحشیانه ، آوازهاى گوش خراش و حرکات جنون آمیز را براى تکامل روحى لازم مى دانند.

۸٫ نظریه تناسخ و تصور کارما

بر اساس قانون کارما (Karman) به معناى کردار، آدمى نتیجه اعمال خود را در دوره هاى بازگشت مجدد خود در این جهان مى بیند. کسانى که کار نیک انجام داده اند، در مرحله بعد زندگى مرفه و خوشى دارند و آنان که کار بد مى کنند، در بازگشت با بینوایى و بدبختى دست به گریبان خواهند بود و چه بسا به شکل حیوان بازگشت کنند. به عقیده برخى تناسخیان ، بازگشت انسانها ممکن است به یکى از چهار صورت زیر باشد که تصادفا به ترتیب الفبا از جمادات تا انسانها را شامل مى شود:
۱٫ رسخ ، یعنى حلول شخص متوفى در جمادات ؛
۲٫ فسخ ، یعنى حلول شخص متوفى در نباتات ؛
۳٫ مسخ ، یعنى حلول شخص متوفى در حیوانات ؛
۴٫ نسخ ، یعنى حلول شخص متوفى در انسانها (تناسخ ).
سمسارا (Samsara) به معناى تناسخ در بسیارى از ادیان و مذاهب جهان با عناوین گوناگون وجود داشته و دارد،(۴) اما این عقیده در آیین هندو از اهمیت بیشترى برخوردار است . هندوان معتقدند آدمى همواره در گردونه تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پر رنج گرفتار است . تنها راه رهایى انسان از گردونه تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پر درد و بلا پیوستن به نیروانا (Nirvana) است . این کلمه در لغت به خاموشى و آرامش و در اصطلاح به ((فناى فى الله )) دلالت مى کند. نیروانا مورد توجه بوداییان واقع شده است .

۹٫ فلسفه وحدت وجود

حکیمان و دانشمندان هندو مى گویند خدایان بى شمار آن دین همه مظاهر یک خداى واحد و بزرگند و تمام موجودات بخشهایى از کالبد عظیم الوهیت به شمار مى روند. از دیدگاه آنان این جهان و همه اجزاى آن در حقیقت خیالى بیش نیست . این خیال را مایا (Maya) یعنى فریب و وهم ، مى نامند. به عقیده آنان تمام این صورتهاى وهمى سرانجام نابود مى شوند و تنها برهما که ثابت و پایدار است ، باقى مى ماند. در قرون اخیر عرفان هندویى غربیان را مسحور کرده است، همان طور که عرفان اسلامى نیز در جلب کردن غربیان به اسلام سهم زیادى دارد. قوانین اخلاقى ، تصوف و اندیشه هاى لطیف آیین هندو از روزگار کهن جذابیت داشته است و تاءثیر تفکرات هندو بر اهل تصوف در مسیحیت و اسلام دیده مى شود.
اصول ایمان هندوان چهار چیز است :
۱٫ الوهیت روح ؛
۲٫ وحدت موجودات ؛
۳٫ وحدت خدایان ؛
۴٫ وحدت مذاهب و ادیان .
آیین هندو با خود محورى میانه اى ندارد و یک هندو مى تواند علاوه بر آیین خود به هر یک از ادیان جهان بگرود. با این وصف، شدیدترین تعصبها را مى توان میان هندوان یافت . کافى است به یاد بیاوریم که مهاتما گاندى به سبب اعتقاد به برابرى هندوان و مسلمانان ، مورد دشمنى گروهى از هندوان قرار گرفت و یکى از ایشان او را با گلوله کشت . ملى گرایى هندویى در دوره هاى اخیر بسیار شدت یافته است و یکى از تازه ترین و خشن ترین مظاهر آن تخریب مسجد بابرى و کشته شدن تعداد بى شمارى از مسلمانان و هندوان در این حادثه بود. مستمسک آنان در ارتکاب این عمل این بود که مکان مسجد بابرى زادگاه بت راما بوده است . آنان با این سخن ادعا مى کنند که ویشنو (یکى از خدایان تثلیث هندو) در آنجا به شکل بت راما جلوه کرده و به همین دلیل ، هندوان در آن مکان بتخانه اى ساخته بوده اند که به مسجد تبدیل شده است . آنان به همین بهانه بتهاى خود را بر ویرانه هاى مسجد نصب کردند و آنها را پرستیدند. هندوان تصمیم دارند ساختمان بتخانه را در فرصت مناسب آغاز کنند.

۱۰٫ فلسفه یوگی یا روش جوکیان

به عقیده هندوان ، دستیابى به حقیقت یا اتحاد با خداى توانا از طریق یوگا (Yoga) یعنى یوغ نهادن حاصل مى شود. یوگا به ریاضتهاى سخت و طاقت فرسا دلالت مى کند و معمولا با نشستن آرام و پیوسته به شکل چهار زانو و همراه با تاءمل انجام مى گیرد، اما شیوه هایى دیگر نیز معمول است ، مانند ایستادن ، وارونه ایستادن ، خم شدن و آویختن دستها و زیستن بر روى تختى که در سراسر آن میخهاى تیزى سر بر آورده است . این عملیات چه بسا براى دهها سال ادامه یابد و با مشقتهایى دیگر مانند در پیش رو نهادن آب و تشنه به سر بردن همراه باشد.(۵) با آنکه هدف از ریاضت وصول به حقیقت است ، گاهى کشف و کراماتى را پدید مى آورد. یوگى (Yogin) معمولا آن امور را مانع کمال خود مى داند و بسیار مى شود که به آن خوارق عادت ابدا توجهى نکند و از اظهار آن روى بگرداند. حبس دم به گونه اى است که بر اثر تمرینهاى سخت تنفس کاهش مى یابد و یوگى در طول سال به چند نفس بسنده مى کند. همچنین ضربان نبض و سایر کارهاى بدن را مى توان با یوگا در اختیار گرفت . در همه این حالات بدن شیوه هاى نوى را بر مى گزیند و زنده مى ماند. چه بسا یک یوگى را به مدت شش ماه دفن کنند و پس از این مدت قبر او را بشکافند و او را بیرون آورند و وى با یک بار تنفس زندگى را از سر گیرد. تواناییهاى دیگرى نیز براى برخى از آنان میسر مى گردد، مانند رهایى از جاذبه زمین ، متوقف کردن قطار، به جوش آوردن آب با یک نگاه و غیره . (۶) دانشمندان مغرب زمین به تکرار، آزمایشهاى علمى گوناگونى روى یوگیان انجام داده و واقعى بودن این حالات را به اثبات رسانده اند. از جمله یک هیاءت علمى فرانسوى به رهبرى دکتر بروس (Brosse) در ۱۹۳۶ تحقیقات و آزمایشهایى در باب یوگیان انجام داد و دستاوردهاى خود را منتشر کرد.(۷)

پی نوشتها:

۱- المیزان ، ج ۱۰، صص ۳۰۱ – ۳۰۲٫
۲- کلکى موعود آخر الزمان است که براى اصلاح جهان ، شمشیر به دست و سوار بر اسب سفید، ظاهر خواهد شد.
۳- معبد سومنات بارها ویران شده و شالوده بناى کنونى آن در سال ۱۹۵۱ نهاده شده است .
۴- شاعرى از روى طنز، چارپایى را مخاطب قرار داده و این رباعى را گفته است :
اى رفته و باز آمده ((بل هم )) گشته
نامت زمیان مردمان گم گشته
ناخن همه جمع آمده و سم گشته
ریشت زعقب در آمده دم گشته
۵- آداب و شرایط یوگا در کتاب پاتانجالى آمده است و دانشمند بزرگ مسلمانان ابوریحان بیرونى آن را به عربى ترجمه کرده است .
۶- لازم است تاءکید شود که در امثال این امور، شایعات بى اساس و داستانهاى بى پایه به مراتب بیشتر از واقع است .
۷- مجله Medicale Presse، ش ۸۳، ۱۴ اکتبر ۱۹۳۶

چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:آیین میترائسم,میترا,مهر, :: 11:50 :: نويسنده : محمود فرجی

افسانه پیدایش میترا

میترا از سنگی بوجود آمد و به محض تولد، مورد پرستش شبانان قرار گرفت.

 

آنگاه با خورشید هماهنگ گردید و یک گاو نر وحشی (ورزو یا ورزا) را به دام انداخت.

 

مهر، گاو وحشی را به درون غاری کشاند و آنرا در آن غار به زنجیر کشید .

 

گاو از غار فرار کرد.

 

به فرمان خورشید، کلاغ، گاو را کشت .از درون گاو، خوشه گندم و درخت انگور رویید.

 

کژدم و افعی و مورچه به خوردن اعضای تناسلی گاو پرداختند.

 

میترا به آسمان عروج کرد.

 

بار دیگر به زمین برگشت و به مردگان، نیروی قیام و رستاخیز داد. خوبان را از بدان جدا کرد.

 

نیکوکاران را از بدکاران جدا کرد.

 

آنگاه گاوی را ذبح کرد و با شیره مقدس، درآمیخت و به دست عادلان قوم داد.

هر کس از این مشروب بنوشد، جاودانه خواهد شد .

اساس مهر پرستی بر این اعتقاد است که مهر، خدای بزرگ است و خدایان دیگر، کوچکتر از او هستند. میترائیسم بر اساس پرستش آتش و پرستش قوای طبیعت، مثل باد و طوفان، خرمی و بهار، آسمان و کوه و جنگل و شب و ... پرداختن به سحر و جاده است که لازمه پرستش قوای طبیعت و اعتقاد به ارواح خبیث و طیب که دست اندکار جهان اند، است.

یکی از اصول میترائیسمی، سحر و جادو است. میترائیسم بر اساس، پرستش آتش و مهر است.

و مهر یعنی خدایی که در خورشید جای دارد، نه خود خورشید و اصالت را از آن جادوگر میداند. یعنی ممکن نیست در جامعه ای جادوگری باشد، اما جادوگر نباشد.

آنکه ذوق و استعداد و هوش بیشتری داشته باشد، با مطالعه علم نمیتواند ( تنها به این دلایل ) بر جای جادوگر تکیه بزند. بلکه جادوگری و مذاهب قدیم به صورت سازمان رسمی ارثی اداره میشدند و جادوگران متولی امور دینی بودند و رابطه های انسان و خدا ... ارزش مقام هر جادوگر به تقوا و علم نبود، بلکه در خون و ذاتش بود که ارث میبرد و برای فرزندش به میراث میگذاشت و برای دیگران ( هرچه باهوشتر و بهتر) ممکن نبود به چنین مقامی برسند.

هنگامی که اسکندر به ایران یورش برد، آیین زرتشت در ایران پابرجا بود و اسکندر ساختار آن را در هم ریخت. اینکه پس از گرفتن بابل، اسکندر به بازسازی پرستشگاههای کهن بابلی که خالی مانده و ویران شده بودند پرداخت، نمایانگر چند نکته است.

1-که مردم دیگر از پرستشگاههای کهن استفاده نمیکردند.

2- در طی 220 سال فرمانروایی هخامنشیان، هیچ پرستشگاه نوینی جای پرستشگاههای کهنه را نگرفته بود .

3- یونانیان دوباره سازی پرستشگاهها و خدایان کهن را پیروزی بر پارسیان می انگاشتند.

4- هدف یونانیان، گسترش دین خود نبود، بلکه میخواستند زرتشتیگری را از میان بردارند. از این رو خدایان رومی را جایگزین نکردند، زیرا می دانستند این خدایان بیگانه از سوی مردم پذیرفته نخواهند شد. به جای آن آئین کهن مردم را گسترش دادند، زیرا مردم آسانتر آنرا میپذیرفتند و اسکندر به هدف خود که از میان برداشتن زرتشتیگری بود میرسید.

همان آئینی که ارستو، استاد اسکندر در موردش گفته بود که اگر آنرا نابود کنی، یکی از ستونهای بلند مرتبگی در جهان را نابود کرده ای.

 

میترا یا مهر،از خدایان کهن آریاییها بود و زندگی دوباره بخشیدن به او، کاری به نسبه ساده ای بود. باور مردم بر این بود که میترا، فرزند آناهیتای باکره ( خداوند آب ) و نگاهدار شمارده میشد.

فرمانروایان رومی به سربازان خود دستور دادند که از گسترش آئین میترایی در میان ایرانیان پشتیبانی کنند. از اینرو، سربازان رومی با میترا، خدای تازه، آشنا شدند و آموختند که به آن احترام بگذارند. بزودی بسیاری از سربازان رومی، خود، هواداران سر سخت میترائیسم شدند و نقش بزرگی در گسترش این آئین از باختر ایران تا اروپا بازی کردند. در اروپا، میترائیسم را آئین سربازان و بازرگانان میدانستند، زیرا ایشان نخستین گروه پیروان این کیش بودند.

در همین زمان،مسیحیت نیز پدیدار شد، اما تهدیدی بر میترائیسم شمارده نشد، چون در میان فرمانروایان پشتیبانی نیافت. میترائیسم همچنان رقیب اصلی مسیحیت در اروپا و زرتشتیگری در ایران میبود.

این وضعیت تا 224 سال پس از زایش مسیح که ساسانیان، فرمانروایان میترائیست باختر ایران را سرنگون کرده و زرتشتیگری را آئین رسمی دولتی نمودند، ادامه داشت

تبلیغات مهرپرستی
مهرپرستان در سال اول میلاد علنا به تبلیغ عقاید خود پرداختند و آئین مهرپرستی به سرعت رواج یافت. در سال 68 میلادی این آئین به اروپای مرکزی راه یافت و در سال 107 میلادی تا شمال بالکان پیش رفت. در سال 148 در رومانی طرفدارانی پیدا کرد. در ایتالیا، آلمان، اطریش و فرانسه آثاری از میترا پرستی دیده می شود. در روم امپراطوران به آئین میترا گرویدند. در ارتش ‍ یونان مهرپرستی نفوذ یافت، زیرا سربازان یونانی میترا را مظهر خدای جنگجویان و پهلوانان می شناختند.

 

قداست اعداد در بیشتر ادیان کهن به چشم میخورد. در میترائیسم عدد هفت مقدس است.

هفت طبقه زمین، هفت مقام، هفت سیاره و در معبد : هفت طاقچه، هفت در، و ...

در مهر پرستی، رسیدن به مقام بالا دارای مراسم و شرایطی بود و برای این کار، فرد باید فنون جادوگری را میدانست : ستاره شناسی، رمل و اسطرلاب، طالع بینی، طب، و ...

درجات هفتگانه مهرپرستی عبارت بود از :

1- کلاغ : منسوب به عطارد ( تیر یا مرکوری ) . نماد : هوا و باد

2- همسر : منسوب به زهره ( ناهید یا ونوس ) . نماد : آب

3- سرباز : منسوب به مریخ ( بهرام یا مراس ) . نماد : خاک

4- شیر : منسوب به مشتری ( هرمز یا ژوپیتر ) . نماد : آتش

5- پارسا (پارسی ) . منسوب به قمر ( ماه )

6- پیک خورشید : منسوب به مهرپیما ( ستاره صبح ) ، هلیوس سل

7- پیر مرشد : منسوب به زحل ( کیوان یا ساتورن )

 

جوانان تازه وارد، به پیشگاه میترا معرفی میشدند و آنگاه در این مجلس به مقام نخست از مقامات هفتگانه دست می یافتند و جزو کارگران و خدمتگذاران به حساب می آمدند. ناگفته نماند که هر یک از این مقامات دارای وظایف خاصی بودند.

مثلا مقام کلاغ، مستلزم نوشیدن شراب (هوم ) و نواختن سرود مقامات بود.

مقام همسر، فقط از آن مردان بود، زیرا زنان حق شرکت در این مراسم را نداشتند. همسران، دارای روبند یا چارقد بودند که علامت مشعل یا چراغ است. این علامت مبین فروغ نوین است که با میترا، خدای روشنایی رابطه دارد .

مقام سرباز، یعنی پس از درک اسرار، ورود به صف سپاهیان خدا است. لباس سربازی به رنگ قهوه ای است .

مقام شیر، جامه ارغوانی رنگ به تن دارد و کفگیری در دست دارد که آتش را جابجا میکند .

پارسا، علامت مشخصه ای داشت و آن جامه ای به رنگ خاکستری بود .

پیک خورشید، جامه ای سرخ رنگ، کمربند زرد یا دوگوی آبی داشت .

پیر مرشد، عالی ترین مقام و منصب در آئین میترا و نماینده وی در زمین است.

علامت مخصوص او حلقه و عصا بود .

بقایای آثار مهرپرستی در ایران
آثار مهرپرستی در ایران معاصر دیده می شود. خرم آباد لرستان یکی از مرکزی بزرگ و عمده مهرپرستی ایران باستان بوده است. در حال حاضر در جنوب غربی شهرستان خرم آبادی آثاری از دوران مهرپرستی به چشم می خورد. در دره مشهور به بابا عباسی در کنار سفید کوه، دخمه ای بر سینه این کوه وجود دارد که یادگار دوران مهرپرستی ایرانیان است. این دخمه دارای چند ستون و چهار دیوار می باشد. مردم این منطقه این دخمه را (که مدعی اند قبری در آن وجود دارد (؟) به مقبره بابا عباسی می شناسند. مردم بر اساس اعتقادات کهنی که دارند، نذوری از قبیل مهره های رنگارنگ، دستبند، نخ و... تقدیم می کنند و دخیل می شوند.هر چند اثری از قبر در این دخمه مشاهده نمی شود، اما باور عامه آن نواحی بر این است که بابا عباسی در اینجا مدفون است. روی این اصل می توان گفت که این اعتقاد کهن و احترام به این دخمه، از یک اعتقاد کهن مهرپرستی رونق داشتند. اغلب مهرابه های در دوره ساسانی به صورت آتشکده در آمد و در عصر اسلامی تغییر و تحلو کلی یافت. آوه یا آبه در فارسی گنبد را گویند. مانند: سردابه، گرمابه و... کلمه مهرابه بعدها به صورت مهراب یا محراب نوشته شد. از آنجا که آئین میترائیسم با آئین های جدید سازش و تفاهم نداشت، به همین جهت در ادوار مختلف تاریخی عقیدتی این سرزمین، دچار ویرانی و تغییر می شد. مانند معبد مهر (ناهید یا آناهیتا) در شهر کنگاور. خلاصه این که: مقبره بابا عباسی بدون شک یک معبد مهرپرستی است. لرستان آثار دیگری از این آئین کهن آریائی را به یادگار دارد.

 

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:انیمیسم,انی میسم,آنی میسم, :: 17:22 :: نويسنده : محمود فرجی

تعریف لغوی: کلمه «آنیم» و «انیم» به معنای تحریک کردن و به هیجان آوردن از همان کلمه روح است که(1) برای نخستین بار انسان شناس انگلیسی ای،‌بی، تایلر (1832، 1917) آن را برای تبیین نظریة خود در باب منشأ دین به کار برد.(2)

تعریف اصطلاحی: روح یا روح پرستی نوعی مذهب ابتدائی است، یا ابتدائی ترین مذهب عالم است(3) روح پرستی به این معنی است که قبائل ابتدائی به وجود ارواح نامرئی خاصی معتقد بودند. اولین خصوصیات این ارواح این است که دارای شخصیت انسانی هستند، آگاهی دارند، اراده دارند، کینه دارند، نفرت و عشق و محبت دارند، خدمت یا خیانت می کنند، شومند یا مقدس و خیرند یا شرّ. اینها همه صفات انسان است که به ارواح داده شده است. این ارواح، که ارواح انسانی هستند انسان را زندگی و حیات و حرکت می بخشند. دومین خصوصیت روح، ماندگاری آن است.
بدوی می گوید که انسان وقتی مُرد، روحش باقی می ماند ... یا به آسمان بر می گردد، یا در تاریکی ها زندگیش را ادامه می دهد، یا در اعماق جنگلها، یا در زوایای شهرها و یا اینکه به تعبیر بسیاری از قبائل بدوی درست در کنار جنازه می ماند و همیشه حافظ جنازه خویش است. ... و آنکه به جنازه بی حرمتی کند، یا حرمتش بدارد، از روح حافظ جنازه سزا می بیند. اگر بی حرمتی کرده باشد، صدمه می خورد ... در صورت احترام گذاشتن به جنازه، روح جنازه احترامش می گذارد و حتی حفظش می کند، و مثل یک نگهبان، پاسدار خانوادة او است و موجب برکت و مصونیت افراد این خانواده می شود(4) ....
اساس بینش و اعتقاد در این مذهب (انیمیسم یا روح پرستی) اصالت روح است و مقصود از روح، نیروی مرموزی است که در فرد انسانی و انسانها و همچنین در اشیاء وجود دارد. (5)
جان گرایان طبیعت را دارای شعور و انسان وار (Anthropomorphic) می دانند و به گونه ای با آن راز و نیاز می کنند و برای آن قربانی تقدیم می دارند که گویا طبیعت تحت تأثیر این امور قرار می گیرد. بقایای این گرایش در برخی ادیان به خصوص آئین هندو تا این زمان مشاهده می شود. برخی از بت ها نماد قوای طبیعت هستند .... پرستش زمین، آسمان و اجرام سماوی، آتش ... همچنین پرستش توتم قبیله و روح نیاکان و بزرگان، همراه با دلجویی از موجودات خطرناک، مانند شیطان و جن (از ما بهتران) میان اقوام باستانی رواج داشته است(6) ....

پیدایش انیمیسم: اگرچه تاریخ پیدایش این مذهب کاملاً روشن نیست، ولی می توان گفت که آنیمیسم قبل از تدوین تاریخ و پیدایش خط در میان ابتدائی ترین اقوام بشر، وجود داشته است. آثار باستانی مکشوف برخی از عقائد این مذهب را نشان می‌دهد به همین دلیل بنیانگذار انیمیسم مشخص نیست.(7)

اشکال مختلف جان پرستی: «فلیسین شاله» می گوید: «جان پرستی را از ادراکات مذهبی مجاور آن نمی توان جدا کرد: در این دین افکار «مانا» و «تابو» و عقیده به نیاکان افسانه ای و زندگی پس از مرگ یافت می شود ... بدویان معتقدند روح در بعضی از قسمتهای جسم قرار دارد. مردم استرالیا آن را در چربی و کلیه ها ساکن می دانند. به عقیده آنان بدون اینکه انسان بمیرد، روح می تواند موقتاً بدن را ترک نماید و از فاصله دور بر آن نظارت داشته باشد. فرازر می نویسد: روح ممکن است دزدیده شود یا از میان برود و یا مراجعت نماید و در بعضی موارد تعویض گردد ... راس موسن می نویسد: «در نظر اسکیموها انسان از سه قسمت جسم و روح و نام ترکیب شده است(8) ....

اعمال و عقاید انیمیسم: آنیمیسم را به سختی می توان از سایر آئین های ساده بدوی و بت پرستی مشخص و ممتاز ساخت، چه آنکه در بسیاری از مبادی با هم مشترکند. مثلاً «مانا» و «تابو» که در «توتمیسم» از ارکان آن محسوب بوده، در آنیمیسم نیز وجود دارد. ولی در عین حال آنیمیسم را می توان یک مرحله بالاتر از توتمیسم دانست.(9)
1. اعتقاد به مانا: مانا یک نیروی روحانی غیبی است که اعتقاد به آن در نزد اقوام بدوی عمومیت دارد، ... به طور کلی همه این مردم بدوی معتقدند که یک قدرت ساکت و نامعلوم در هر شیء موجود است و خاصه شبیه یک نیروی مافوق طبیعی است که به خودی خود دارای فعالیت و مافوق قوة موجود در اشیاء است، و به وسیله اشخاص معین یا در وجود اشیاء زنده و متحرک ظاهر می شود. و دارای این خاصیت است که می توان آن را از اشیاء جامد به افراد جاندار منتقل ساخت، یا از یک شخص به شخص دیگر سرایت داد، یا بالاخره از اشخاص جاندار به اشیاء جامد باز گرداند.(10)
2. تابو: شخص رئیس گروه یا شیخ قبیله، مادامی که حائز قدرت و رهبری است، غالباً تابوست. و افراد جماعت برای او آن چنان قوه و نیروی غیبی قائل هستند که تصور می کنند دست زدن به بدن یا جامه یا .... او خطرناک است، و اگر کسی چنین گناهی مرتکب شود جان او در معرض خطر است. طوایف دیگر برای اسلحه و تیر یا قطعات آهن یا ... روح موذی قائل هستند و لمس آنها را ممنوع می شمارند.(11)
3. توتم پرستی: قبیله های بدوی ... هر یک شیء یا حیوانی ـ و بیشتر حیوان ـ را می پرستند. حیوان یا پرندة خاصی مورد پرستش قبیله قرار می گیرد که اگر بپرسیم چرا ـ مثلاً ـ طوطی را می پرستید، می گویند: جدّ اعلای ما ... طوطی بوده است. پس از متلاشی شدن جسمش، به صورت طوطی سفید در آمد. اکنون طوطی روح جد قبیله است.(12)
4. قربانی: بدویان ملتفت شدند که آن قوای فوق طبیعی گاهی به قدری قوی هستند که مطیع ساختن و تسخیر ایشان غیر مقدور است، بلکه باید آنها را به الحاح و تضرع به انجام مقصود تشویق کرد.... این اعمال نخست به صورت تقدیم هدایا و نذورات و اعطای تحف از جمله قربانی شروع می شود.(13)
5. تناسخ: به این معنی است که روح بعد از مرگ تن، باقی می ماند و به تنی دیگر بر می گردد و زندگیش را در حیات دومی ادامه می دهد و پس از مرگ جسم دوم ... در جسم سومی خانه می گیرد. این تن سوم و چهارم و پنجم و .... گاهی ممکن است انسان باشد و گاهی حیوان و گاهی ممکن است، نبات باشد و گاه سنگ، بنابراین فکر تناسخ فکری از بدوی ترین مذاهب عالم نیز است.(14)
6. سحر: سحر و جادو نیز جایگاه بخصوصی در مذهب آنیمیسم دارد، پیروان ارواح پرستی معتقدند که اگر الفاظ و جملات با صدای بلند و آهنگ خاصی تکرار شوند، دارای اثری خاص اند! مثلاً اگر با ترتیب مذکور گفته شود: «طوطی پریده، فاخته پریده، بلدرچین پریده» در رفع بیماری مؤثر است!(15)

آثار و نتایج آنیمیسم: فلیسین شاله می گوید: رسم و نقاشیها و قلم زنی ها که در غارهای فرانسه و شمال اسپانیا به دست آمده، ثابت می کند که ساکنین ماقبل تاریخ این نواحی، دینی نزدیک به کیش توتم و جان پرستی داشته اند. و این غارها معابد و مکان های مقدس آنان را تشکیل می دهد. جان پرستی فرضیات اولیه مطالعات جهان شناسی را به انسان عرضه می دارد. بدویان سابق و لاحق را تشویق می کند تا به بررسی طبیعت بپردازند.
جادوی «جان پرستی» پایه و اساس نقاشی و قلم زنی و رقص و موسیقی است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم در تمام امور هنری جهان نفوذ می کند. به طوری که هنرهای اولیه از جادو ناشی می گردد و سپس با ادیان تحول می‌پذیرد. اگر قدری دربارة هنر و نقش آن در زندگی بشر فکر کنیم، تصدیق خواهیم کرد که جان پرستی ارزش بسیار مهمی در پیشرفت تحولات فکری و هنری بشر دارد.(16)

 

 


پاورقی:

1. حکمت، علی اصغر، تاریخ ادیان، ته، گوته، 1371 ش، ص 32.
2. سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، ادیان ابتدایی و خاموش، آیت عشق،1382 ش، قم، ص44.
3. همان.
4. مبلغی آبادانی، عبد الله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، سینا،1373 ش، قم، ج 1، ص 65.
5. همان.
6. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، سازمان مطالعه و تدوین کتب،1384 ش، ص 14.
7. تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 1، ص 70.
8. همان، ص 68.
9. همان، ص 69.
10. بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، انتشارات علمی و فرهنگی،1373 ش، تهران، ص14.
11. همان، ص 18.
12. تاریخ ادیان، ص 35.
13. ش1، ص22.
14. تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 1، ص 70.
15. همان.
16. همان، ج1، ص71.

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:آیین فتیشیسم,بت, :: 17:8 :: نويسنده : محمود فرجی

 

یکى از ادیان بسیار ابتدائى که برخى از جامعه شناسان مانند اسپنسر آن را دین عمومى بشر مى دانند و معتقدند که ادیان دیگر از آن سرچشمه گرفته اند. دین فتیشیسم یا روح پرستى است که در ابتدا آن را دو دین مى دانستند و امروز بعضى از صاحب نظران آن را یکى مى دانند. فتیش اصولا یک اسم بدوى است. جامعه شناسان در مطالعه مذاهب قبائل، اسمهاى خاص همان مذاهب را گرفته اند و اصطلاح جامعه شناسى کرده اند.

فتیش (Fetish) واژه اى پرتغالى به معناى جادو است.ایمان به فتیش، یعنى احترام به یک شى ء مادى که نیرویى جادویى در آن نهفته است، در اقوام ابتدایى یافت مى شود. این شىء معمولا ازسنگها و مواد معدنى است، که به عقیده آن اقوام همراه داشتن آن خوشبختى مى آورد.به هرحال فتیش شیئى یا اشیائى است مثل مهره ها، سنگ ریزه ها و مثل بعضى از اشیاء متبرکه که مورد پرستش بدوى بوده است. معابد اولیه انسان و عبادتگاه بدویان شکافهاى کوه بوده است که پس از کشف آنها، مهره هایى یافتند که با دقت خاصى تراشیده و سوارخ شده، با رشته هاى مخصوصى نخ شده و در اشکال مختلف در آنجاها، نگهدارى مى شده است. بدوى با دست زدن و مس آنها و یا بوسیدن شان، آنها را عبادت مى کرده است فتیش به معناى اعتقاد به تقدس بعضى از اشیاء طبیعى است. فتیش به معناى اعتقاد به نیروى مرموز در وجود برخى اجسام و حیوانات نیز مى باشد. فتیش واژه پرتغالى است و به معناى جادو و سحر است.
فتیش دو جنبه دارد: الف؛ جنبه طلسمى، ب؛ جنبه تعویذى

طلسمها چیزهائى هستند که ارزش فعال و مؤثرى دارند و تعویذها داراى ارزش تدافعى بویژه در چشم زخم و امثال آن دارند، مانند خرمهره و شاخ حیوانات و... که براى جلوگیرى از آفات بکار مى رود.گروهى از جامعه شناسان این عقاید را در اثر اعتقاد به مانا یا نیروى نامشخصى که در همه جا پراکنده است و با اشیاء مقدس مشترکا در همه چیز وجود دارد، دانسته اند. اصطلاح فتیشیسم اولین بار توسط بروس در جهت معرفى عقاید و اعمال و مراسم و عبادات ابتدائى ترین آئینها بکار برده شد. آگوست کنت نیز این تعبیر را در مورد ابتدائى ترین ائینها قبول کرده است.
بنا به عقیده تایلور، فتیشیسم روش ابتدائى بت پرستى در جوامع و اقوام غیر متمدن است که به حلول در برخى موجودات مادى باور داشتند دریانوردان پرتغالى در سفرهاى اکتشافى خود که با بومى هاى جزایر آفریقا روبرو مى شدند، مى دیدند که برخى از اشیاء، گیاهان، حیوانات، سنگ ها و مانند انها مورد پرستش و ستایش آن مردم است و براى ان اشیاء نفوذ و تأثیرات خارق العاده اى قائل اند. از این رهگذر بود که پرتغالیها لغت فتیش یا بت را مناسب این اشیاء دیده و آئین آنها را فتیشیسم نامیدند... بروس براى ارواح پرستى نام دیگرى وضع کرد. او اصطلاح آنى میسم را براى روح پرستى بکار برد.

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:اولین دین, :: 16:41 :: نويسنده : محمود فرجی

 

به نظر جامعه‌شناسان و مورخان نمی‌توان معلوم کرد اولین دین کدام است؛ زیرا وضع دین اولیه چندان معلوم نیست. در عین حال برخی از مورخان به بعضی از ادیان را به عنوان دین اولیه بیان کرده‌اند(1)، از جمله آنها فتیشیسم (روح پرستی) است. بعضی از جامعه شناسان مانند "اسپنسر" آن را دین عمومی بشر دانسته و عقیده دارند ادیان دیگر از آن سرچشمه گرفته اند. برخی "فتیشیسم" و "روح پرستی" را دو دین دانسته ولی بعضی از صاحب نظران آن را یکی می‌دانند.(2)
از منظر مکاتب و ادیان الهی اولین دین ،‌دین حضرت آدم (ع) است که به دین توحیدی معتقد بود و تمام پیامبران الهی انسان‌ها را به همین دین دعوت کرده‌اند، به اعتقاد ادیان الهی و دین اسلام حضرت آدم (ع) اولین پیامبر بود، یعنی اولین انسان روی زمین نخستین پیامبر بود و چون از طرف خداوند به او وحی می‌شد، اولین دین از این راه شکل گرفت.
در قرآن نیز آمده است که چون فرمان هبوط روی زمین به آدم رسید از بهشت خارج شد، خداوند به او وعده داد که هدایت خویش را برای او و نسل او خواهد فرستاد:
"و به انسان فرمان دادیم که از بهشت خارج شوید و چون هدایت من به جانب شما رسید، پس هر کس که از هدایت من بهره گیرد، هیچ ترس و اندوهی بر او نخواهد بود و آنان که کافر شوند و آیات خدا را تکذیب کرده‌اند، آنها یاران دوزخند و در آن جاودانه خواهند بود".(3)
--------------------------------------------------------------------------------------------------
پی‌نوشت‌ها:
1 . عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج1، ص 62 - 63؛ جان بی. ناس ،‌تاریخ جامع ادیان،‌ترجمه علی اصغر حکمت،‌ص 5.
2 . عبدالله مبلغی ، پیشین، ص 63 - 64.
3 . بقره (2) آیه (38 و 39).

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:ادیان بزرگ, :: 16:12 :: نويسنده : محمود فرجی

ادیان در کل به سه دسته تقسیم میشوند: ادیان ابراهیمی ، ادیان دارمایی، ادیان تائوتی

از بزرگترین دینهای جهان می‌توان از دینهای ابراهیمی نام برد که همه از یک ریشه و منطقهٔ خاور میانه سرچشمه می‌گیرند و عبارتند از اسلام، مسیحیت و یهودیت.

از دینهای بزرگ دیگر در جهان می‌توان ازادیان دارمایی چون بوداگرایی، هندوگرایی و آیین کنفوسیوس(تائوتی) نام برد. دینهای کهن فراوان دیگری نیز وجود دارد مانند زرتشتی‌گری، مانی‌گری، مهرپرستی و جز اینها.

یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 17:42 :: نويسنده : محمود فرجی

بنام حضرت عشق که سر رشته تمام ادیان و اول و آخر تمام اوست

صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها
  • جاده خاکی
  • ردیاب جی پی اس ماشین
  • ارم زوتی z300
  • جلو پنجره زوتی

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ادیان و آدرس yaa.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 45
بازدید کل : 34517
تعداد مطالب : 8
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1